to point (out), to notify, to remind, to indicate, to note, to impress
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به آنها خاطرنشان کردم که اگر درس نخوانند، رد خواهند شد.
I reminded them that if they don't study, they will fail.
باید به هماتاقیام خاطرنشان کنم که این ماه اجاره را پرداخت کند.
I need to remind my roommate to pay the rent this month.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خاطرنشان کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خاطرنشان کردن